کد خبر: 1280186
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
غلامرضا مسکنی 
جوان آنلاین: مردی که به دلیل بدهی مالی دوران محکومیت خود را سپری می‌کند برای جلب رضای خدا از داخل زندان قاتل پسرش را بخشید. 
اوایل مهرماه سال ۱۴۰۱ به مأموران پلیس تهران خبر رسید، چند مرد داخل قهوه‌خانه‌ای در خیابان آذربایجان حوالی بزرگراه نواب درگیری خونینی را رقم زده‌اند. 
وقتی مأموران به قهوه‌خانه رسیدند، دریافتند لحظاتی قبل پدر و پسری وارد قهوه‌خانه می‌شوند و با صاحب قهوه‌خانه و پسرش و یکی از آشنایان قهوه‌خانه درگیر می‌شوند که در جریان آن صاحب قهوه‌خانه و پسرش با ضربات چاقو زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل می‌شوند. 
 
 طلب خونین 
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، مأموران راهی بیمارستان شدند که تیم پزشکی اعلام کرد تلاش برای نجات جان پسر ۳۰ ساله به نام احمد نتیجه‌ای نداده و وی بر اثر ضربه چاقو به قسمت حساس بدن فوت کرده‌است. بررسی‌ها نشان داد برادر مقتول به نام پژمان پسر جوانی است که مبلغی بدهکار بوده و لحظه حادثه پسر جوان همراه پدرش برای گرفتن طلبش به قهوه‌خانه می‌روند. از آنجایی که مرد بدهکار در قهوه‌خانه نبوده پسر جوان با برادر و پدر پژمان درگیر می‌شود و پدرش به هواخواهی او حادثه خونین را رقم می‌زند. 
 
 طلب ۱۸۰ میلیون تومانی 
با به دست آمدن این اطلاعات قاتل و پسرش تحت تعقیب قرار گرفتند و مأموران در گام نخست، پسر جوان را بازداشت کردند و وی هم اعتراف کرد پدرش در درگیری دست به چاقو برده و برادر بدهکار را به قتل رسانده‌است. جست‌و‌جو برای متهم فراری ادامه داشت و مأموران موفق شدند چند روز بعد از حادثه قاتل را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کنند. 
متهم در بازجویی‌ها با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و گفت: «پسرم چند ماه قبل تصمیم گرفت خودرویش را بفروشد و از یکی از شرکت‌های خودروسازی خودروی صفری تحویل بگیرد. پژمان برادر مقتول به پسرم گفته‌بود در شرکت خودرو‌سازی آشنا دارد و می‌تواند برای او در کمتر از یک ماه و بدون قرعه‌کشی خودروی پژو ۲۰۶ بگیرد. پس از این پسرم خودرویش را فروخت و مبلغ ۱۸۰ میلیون تومان به پژمان داد و منتظر تحویل خودرو شد، اما برادر مقتول امروز و فردا می‌کرد. مدتی قبل او ادعا کرد سقف فروش خودروی پژو ۲۰۶ پر شده‌است و به زودی برای پسرم خودروی پژو پارس از شرکت خودرو‌سازی تحویل می‌گیرد، اما باز هم به وعده‌اش عمل نکرد. وقتی تحقیق کردیم، متوجه شدیم پژمان کلاهبردار است و از افراد زیادی کلاهبرداری کرده و ۲۰۰ میلیارد تومان بدهکار است. به همین سبب من و پسرم تصمیم گرفتیم پول‌مان را از پژمان پس بگیریم و بی‌خیال خودروی صفر شویم، اما او پول ما را پس نمی‌داد.»
 
 روز حادثه 
متهم ادامه داد: «من و پسرم چندباری برای گرفتن طلبمان به قهوه‌خانه پدر پژمان رفتیم، اما خبری از پژمان نبود و پدرش هم امروز و فردا می‌کرد. هر چقدر تلاش می‌کردیم به پولمان نمی‌رسیدیم و پرونده شکایتمان هم در دادسرا باز بود. روز حادثه برای چندمین بار به قهوه‌خانه رفتیم و در آنجا مرد جوانی خودش را وکیل پژمان معرفی کرد و از ما خواست با گرفتن مبلغی شکایتمان را پس بگیریم. پسرم با مرد جوان و پدر پژمان مشاجره لفظی کرد که مقتول هم وارد درگیری شد. من سعی کردم پسرم را از قهوه‌خانه بیرون بکشم و درگیری را خاتمه بدهم، اما آنها به سمت پسرم حمله کردند و من هم با چاقویی که داشتم ضرباتی به آنها زدم. قصد قتل نداشتم و تصور نمی‌کردم با ضربه چاقوی من پسر جوان فوت کند، چون با او اختلافی نداشتم و تا آن روز هم او را ندیده بودم. وقتی متوجه شدم فوت کرده از ترس فرار کردم، اما عذاب وجدان داشتم و الان هم پشیمانم.»
 
 حکم قصاص 
متهم پس از بازسازی صحنه حادثه و تکمیل تحقیقات راهی زندان شد تا اینکه مدتی بعد در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه حاضر شد. متهم از اولیای‌دم درخواست بخشش کرد، اما پدر و مادر مقتول برای وی درخواست قصاص کردند و قضات دادگاه هم وی را به جرم قتل عمد به قصاص محکوم کردند. حکم دادگاه پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد. 
 
 جلسات صلح و سازش 
در حالی که متهم به چوبه دار نزدیک شد و قرار بود به زودی حکم قصاص وی از سوی اولیای‌دم اجرا شود، قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی و قاضی رضوی، دادیار شعبه دوم اجرای احکام تلاش زیادی برای جلب رضایت اولیای‌دم کردند تا قاتل به زندگی دوباره بازگردد. از سوی دیگر مشخص شد پدر مقتول به خاطر بدهی از مدتی قبل در زندان است. بدین ترتیب جلسات صلح و سازش برگزار شد و چند روز قبل در آخرین جلسه صلح و سازش مأموران زندان پدر مقتول را به دستور قاضی محمد شهریاری از زندان به جلسه صلح و سازش منتقل کردند و وی هم قاتل را بخشید. 
وی گفت: من خودم به خاطر بدهکاری در زندان هستم و خبر دارم زندان چقدر سخت است. از طرفی هم به من خبر دادند که قاتل به شدت پشیمان است و در این مدت در زندان رفتار خوبی داشته‌است و به همین دلیل تصمیم گرفتم با گرفتن دیه او را برای رضای خدا ببخشم و دیه پسرم را هم در راه خیر هزینه کنم. با اقدام خداپسندانه اولیای‌دم، متهم به زندگی دوباره بازگشت و به زودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه محاکمه می‌شود.
برچسب ها: محکومیت ، زندان ، قاتل
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار